هدیه تبلیغاتی یا هدایای تبلیغاتی می‌تواند از یک کیف دستی تبلیغاتی تا گرانترین کیف های چرمی و ساعت های لوکس و … باشند.

  • بهترین هدیه تبلیغاتی هدایایی هستند که بیشتر و بهتر دیده شوند، مثلاً از هدیه‌ای که روی میز کار و یا ساعتی که روی مچ دست بسته می‌شود می‌توان نام برد که از پر بازدیدترین هدایای تبلیغاتی می‌توانند باشند.
  • محل تبلیغ بر روی هدیه باید در دید مناسب باشد و در این نوع تبلیغ معمولاً در مرکز هدیه صورت می‌گیرد.
  • لزوماً بزرگ بودن یا گران بودن یک هدیه تبلیغاتی نمی‌تواند دلیل بر کارآبودن آن هدیه باشد. مثلاً حتی یک خودکار کوچک می‌تواند در این زمینه از یک کیف گران قیمت ارزشمندتر و مفیدتر باشد.
  • در زمینه هدایای تبلیغاتی می‌توان به اجناس و خدمات بسیاری از جمله انواع جاکلیدی، جاکارتی، ساعت رومیزی، ساعت دیواری، خودکار، تقویم، ابزار، اشتراک رایگان اینترنت، کلاه، تی‌شرت و لیوان اشاره کرد.

انواع هدیه تبلیغاتی

خودکار، روان نویس و جاسوئیچی تبلیغاتی: این دو نوع از ارزانترین و قدیمی ترین هدایای تبلیغاتی هستند که تا مدتی در دست مشتری باقی می ماند و بعد از آن دور انداخته می شود. حداکثر زمان استفاده از آن یکسال می باشد ولی برای تبلیغات کوتاه مدت، تبلیغ در نمایشگاه ها و تحویل به عموم بسیار مناسب است و می توان بصورت گسترده تولید آنرا انجام داد.

لیوان، کیف دستی، سررسید و ساعت: هدایای تبلیغاتی مناسب فروشگاه ها و مغازه های معتبر است که بیشتر به مشتریان ثابت تقدیم می شود. این مشتریان که قبلاً هم از شما خرید کرده‌اند، شما را با این هدایا به یاد خواهند داشت. حداکثر زمان استفاده ی این هدایا سه سال است.

هدیه تبلیغاتی تندیس و کیف: مناسب تقدیر و تشکر و همایش ها و جشنواره ها می باشد.

هدیه تبلیغاتی فلش مموری: که اطلاعات شرکت روی آن حک میشود.عمر استفاده از این هدایا طولانی مدت است و هدیه ای ماندگار خواهد ماند به شرطیکه با کیفیت و حافظه ی خوب باشد.

ساعت و ست های چرمی و فلزی: از سری هدایای تبلیغاتی لوکس هستند که کارخانه ها و شرکت های بین المللی برای مدیران شرکت های همکار خود در تعداد محدود تولید می کنند.

هدایای فرهنگی و صنایع دستی: از جمله هدایا برای مخاطبین خاصی هستند که تاثیر فوق العاده ای از برندینگ شما بر روی مشتریانتان دارد.

ارسال هدیای تبلیغی فوق با در نظر گرفتن رنگ و هویت سازمانی شرکت،  یا مجموعه خود و با لحاظ نمودن کلیه جزئیات نظیر نوع و ابعاد و سایز، طرح و رنگ در تمامی محصولات باعث ارائه هدیه ای منحصر به فرد را می‌گردد.

ست‌های مدیریتی شکیل و زیبای این مجموعه ها معمولا با ترکیب‌های مختلف به انتخاب شما، شامل انواع سر رسید های نفیس، کیف پول، خودکار، سر کلیدی، جا کارتی و… ارائه می‌گردد.

یکی از گسترده‌ترین هدایای تبلیغاتی در آستانه‌ی هر سال شمسی، سررسید سال جدید و ست های مدیریتی می باشد؛ به همین جهت انواع مختلفی از سررسید ها ،تقویم ها و ست ها در بازار موجود است. در این بین شرکت هایی که تمایل بیش تری به تبلیغات اختصاصی خود نشان می دهند، سررسید، تقویم و یا سایر هدایا را به صورت تمام اختصاصی با لوگو و مشخصات خود چاپ می نمایند.

در پایان برای رسیدن به بهترین بهره وری پیشنهاد میکنم به عنصر خلاقیت و نوآوری در تهیه یک هدیه تبلیغی توجه ویژه ای داشته باشید.چه در خصوص خلق و ایجاد ایده ای نو در هدیه تبلیغی  جدید و مرتبط با کسب و کارتان و چه در خصوص تغییرات منحصر به فرد در هدایای تبلیغی معمول.با کمال میل آماده ارائه مشاوره دقیقتر به شما خوبان هستم.



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 250
برچسب ها :

تاريخ : | | نویسنده : سحر |

از خصوصیات تکنولوژی بیشتر بدانید

تکنولوژی بی شک زندگی را برای انسان آسان ساخته است، ولی نباید از تاثیرات منفی تکنولوژی نیز چشم پوشی کرد، بی شک تکنولوژی در بسیاری زمینه ها بر روی انسان ها تاثیر منفی به همراه داشته است.

امروزه در ایالات متحده آمریکا آمار اضافه وزن روز به روز بالا می رود. یکی از دلایل اصلی اضافه وزن گوشی های هوشمند، تبلت ها، بازی های ویدئویی، تلویزیون‌ها هستند. براساس تحقیقات موسسه Milken Institute امروزه در ۱۰ کشور برتر دنیا مهم ترین عامل اضافه وزن تکنولوژی و کم تحرکی بیان شده است.

علت اصلی این موضوع که تکنولوژی باعث اضافه وزن شده است این است که تکنولوژی به اندازه ای جذاب است که به راحتی می تواند شما را ساعت ها بر روی صندلی تان نشانده، تکنولوژی و جنبه های آن بسیار وسوسه برانگیز و جذاب بوده و انسان به خصوص کودکان و نوجوانان به راحتی به آن معتاد می شوند.

تکنولوژی تاثیرگذار در کاهش آستانه صبرتان

 

فرض کنید در اینترنت به دنبال یک ویدئوی سرگرم کننده گشته و سرانجام در سایتی آن را می یابید، توقع شما این است که این ویدئو به سرعت باز شود و شما سریع ویدئو را مشاهده و از آن لذت ببرید، ولی داستان و روال کار این گونه پیش نمی رود! بسیاری از وب سایت های ویدئویی مانند یوتیوب، معمولا دارای ویدئوهایی با حجم های بالا هستند و اگر شما بخواهید یک ویدئو را با کیفیت بسیار بالا ببینید باید کمی صبر کرده تا ویدئو بارگذاری شود. تحقیقات نشان از آن دارد که این زمان برای بسیاری از افراد عذاب آور است و نمی توانند این چند ثانیه یا چند دقیقه کوتاه را با آرامش گذرانده تا فیلم بارگذاری شود. این موضوع باعث خشم و عصبانیت در افراد می شود و همین موضوع بر روی انسان تأثیر منفی گذاشته و آستانه صبر را نیز کم می کند.

GPS، تاثیرگذار بر روی کارکرد مغز

GPS امروز به بخش جدا نشدنی از زندگی ما تبدیل شده است و در بسیاری از شرایط ما ناخود آگاه از GPS به عنوان یک یاور همیشگی استفاده می کنیم. براساس تحقیقات دانشگاه مک گیل استفاده بیش از حد از GPS می توان در عملکرد حافظه بلند مدت تأثیر منفی بگذارد. علت این موضوع به دلیل وجود ناحیه ای با نام هیپو کامپ در مغز است. منطقه و یا ناحیه هیپو کامپ وظیفه GPS را در مغز ما برعهده داشته و با جایگزین کردن GPS خود به خود این قسمت از مغز ما بلااستفاده باقی مانده و تأثیر منفی بر روی ذهن ما بوجود می آورد.

براساس تحقیقاتی در دانشگاه میشیگان حتی GPS و استفاده بیش از حد از آن می تواند شروع به زوال عقل و آلزایمر را در انسان را جلوتر انداخته و انسان در سنین پایین تر دچار آلزایمر شود.

کاهش تمرکز با تکنولوژی

شاید این جمله شما را متعجب کرده باشد ولی حقیقت دارد، تکنولوژی میزان دقت و تمرکز شما را کم می کند. براساس تحقیقات موسسه ‌ای در کانادا، این موضوع ثابت شده است. این گروه تحقیقاتی، پروژه خود را بر روی ۲۰۰۰ نفر انجام دادند و برای این ۲۰۰۰ نفر هر روز وظایفی مشخص می شد که این وظایف در ارتباط با تکنولوژی بود و افراد برای انجام دادن این وظایف باید در طول روز یکسره با دنیای تکنولوژی کلنجار می رفتند.

در آخر نتیجه این تحقیقات نشان از آن داردکه قدرت تمرکز این افراد از ۸ ثانیه به ۱۲ ثانیه اضافه می شود، این به معنی است که قدرت تمرکز در ارتباط یکسره با تکنولوژی کم می شود. در این پروژه قدرت یادآوری و به خاطر سپردن را به ماهی قرمز شبیه کرده اند، این تشبیه به این دلیل است که ماهی قرمز دارای قدرت حافظه بسیار کوتاهی است. این ارتباط مستقیم با تکنولوژی در قدرت حافظه نیز تأثیر مستقیم دارد.

پیام کوتاه کمتر شدن ارتباط اجتماعی را به دنبال دارد.

فرستادن پیام در شبکه های اجتماعی یا به‌اصطلاح امروزی ها تکست دادن، به بخش اصلی زندگی نوجوانان و جوانان تبدیل شده است. براساس آماری بسیاری از گروه های دانش آموزی در آمریکا امروزه بیشتر از ارسال پیام استفاده می کنند تا تماس گرفتن. در واقع این جایگزینی باعث از بین رفتن احساس در این میان می شود، در فرستادن پیام بسیاری از سو تعبیرها رخ داده و همین سو تعبیر ها باعث کم شدن احساس و انتقال احساس کمتر میان انسان ها شده است.

تنبلی با گوگل

گوگل یکی از بهترین موتورهای جستجو است که بی شک گزینه اول بسیاری از افراد برای جست وجو است. براساس تحقیقات گروه تحقیقاتی در کمپانی گوگل، در واقع گوگل تبدیل به بانکی از اطلاعات شده است و افراد و سطح یادگیری به شدت کمتر شده  و همه گوگل را به عنوان دستیار همراه خود مدنظر قرار می دهند.

این موضوع می تواند به شدت بر روی دانش و علم بشر تاثیرگذار باشد. شاید امروز این تأثیر ملموس نباشد ولی در آینده ای نه چندان دور این تاثیر به وضوح دیده می شود. بی شک تکنولوژی در حال تبدیل شدن به عضوی از زندگی انسان شده است که به سختی بتوان این عضو را از زندگی امروزه جدا ساخت و این موضوع زندگی انسان را به شدت تهدید می کند.

تکنولوژی بیشتر خلاقیت شما را کمتر می کند

بی شک تکنولوژی در بسیاری از زمینه های طراحی و هنر تاثیر داشته و کار را بسیار آسان تر کرده است، ولی در بسیاری شرایط نیز شما به برده ماشین تبدیل شده و کمپانی ها و مرکز های قدرت شما را به انجام کاری مجبور می کنند. براساس تحقیقات Johns Hopkins در دانشگاه Illinois، تکنولوژی نه تنها به بالارفتن خلاقیت کمک نکرده است بلکه قدرت خلاقیت را نیز کم کرده است. محققان به این نتیجه رسیده اند که هرچه منابع کمتری در اختیار انسان قرار بگیرد قدرت خلاقیت انسان بیشتر پرورش پیدا می کند، شاید این جمله معروف به گوش شما خورده است که در محدودیت ها انسان رشد می کند.

انحراف ذهن شما با خبرهای دروغین

رسانه های دروغین روزبه روز در حال اضافه شدن بوده و در سال ۲۰۱۶ این رسانه ها به ‌شدت بالا رفته است. سایت های خبری جعلی به شدت تأثیر منفی بر روی جامعه گذاشته و می توانند اذهان عمومی را منحرف سازند.

 



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 258
برچسب ها :

تاريخ : | | نویسنده : سحر |

چرا مردم عاشق می‌شوند؟ چرا بعضی از اَشکال عشق این‌قدر ماندگار است، در حالی که بعضی دیگر زودگذر است؟ روان‌شناسان و محققان نظریه‌های مختلفی راجع‌به عشق ارائه داده‌اند تا نحوه تولد و دوام عشق را توضیح دهند. عشق یک احساس اساسی انسانی است، اما درک چگونگی و دلیل این اتفاق همیشه آسان نیست. در حقیقت، مدت‌هاست که بسیاری از مردم بر این باورند که عشق چیزی بیش از حد بدوی، مرموز و معنوی است که علم نمی‌تواند آن را کاملا درک کند. برخی به‌طور کلی با بررسی عشق به‌عنوان موضوعی علمی مخالف‌اند. این در حالی است که روان‌شناسانِ بسیاری عشق را در جایگاه مفهومی مهم بررسی می‌کنند.

در همین راستا، برخی از پژوهشگران آزمون‌هایی را برای سنجش علمی عشق تنظیم کرده‌اند. شاید مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین این آزمون‌ها تست عشق استرنبرگ باشد.

در اینجا، ۴ نظریه اصلی ارائه شده است که برای توضیح عشق و سایر روابط عاطفی به کار می‌روند.

۱. نظریه دوست‌داشتن در برابر عشق

زیک رابین یکی از روان‌شناسانی است که درباره عشق مطالب زیادی نوشته است. او در نظریه‌اش، که از عشق در برابر دوست‌داشتن صحبت می‌کند، اظهار داشت عشق رمانتیک از ۳ عنصر تشکیل شده است:

  1. دل‌بستگی؛
  2. مراقبت؛
  3. صمیمیت.

رابین معتقد بود که گاهی ما دیگران را بسیار ارزشمند می‌دانیم و تحسین‌شان می‌کنیم، گاهی از گذراندن وقت با شخصی لذت می‌بریم و می‌خواهیم با او باشیم، اما لازم نیست عاشق او باشیم. از طرف دیگر، عشق بسیار عمیق‌تر و شدیدتر است و شامل میل شدید به صمیمیت جسمی و تماس فیزیکی است. افرادی که هم را دوست دارند از همدیگر لذت می‌برند و عاشقانه، به‌اندازه نیازهای خود، به نیازهای یکدیگر نیز اهمیت می‌دهند.

دل‌بستگی یعنی نیاز به مراقبت، تأیید و تماس بدنی با شخص دیگر. مراقبت زمانی مهم است که برای نیازهای خود ارزش قائل شوید و در عین حال نیازها و خوشبختی دیگران را نیز ارزشمند بدانید. صمیمیت نیز به تبادل افکار، خواسته‌ها و احساسات با شخص دیگری اطلاق می‌شود.

بر اساس این تعریف، رابین پرسش‌نامه‌ای را برای سنجش نگرش نسبت به دیگران تهیه کرد و دریافت که این مقیاس مفهوم عشق او را تأیید می‌کند.

۲. نظریه دل‌سوزی در مقابل عشق پرشور

طبق گفته‌ی روان‌شناس الین هتفیلد و همکارانش، ۲ نوع عشق اصلی وجود دارد:

  1. عشق دل‌سوزانه؛
  2. عشق پرشور.

ویژگی عشق دل‌سوزانه احترام متقابل، محبت، عاطفه و اعتماد است. این عشقِ ترحم‌آمیز معمولا از احساس درک و احترامِ متقابل ناشی می‌شود. در مقابل، عشق پرشور با احساسات شدید، جذابیت جنسی، ترس و دل‌بستگی مشخص می‌شود. در این احساسات شدید، دو نفر متقابلا احساس آرامش و رضایت می‌کنند. او اظهار می‌دارد که عشق پرشور زودگذر است و معمولا ۶ تا ۳۰ ماه طول می‌کشد.

هتفیلد همچنین پیشنهاد می‌کند عشق پرشور هنگامی رخ می‌دهد که انتظارات فرهنگی شخص را به عاشق‌شدن تحریک کند؛ یعنی هنگامی که فرد با تعصبات خود درمورد عشق ایدئال مطابقت داشته باشد و هنگامی که فرد در حضور شخص دیگری تحریک فیزیولوژیکی بیشتری را تجربه کند.

در حالت ایدئال، عشق پرشور به عشق دل‌سوزانه منجر می‌شود که بسیار ماندگارتر است. در حالی که بیشترِ افراد خواهان روابطی‌اند كه امنیت و ثبات عاطفه با عشق شدید و پرشور آمیخته باشد، اما به‌اعتقاد هتفیلد این امر نادر است.

۳. نظریه مدل رنگی عشق

جان لیِ روان‌شناس در کتاب خود به‌نام «رنگ‌های عشق» در سال ۱۹۷۳ سبک‌های عشق را با یک چرخ رنگ مقایسه کرد. مانند ۳ رنگ اصلی، لی پیشنهاد کرد که ۳ سبک اساسی عشق وجود دارد. این ۳ نوع عشق عبارت‌اند از:

  1. اِروس: اصطلاح اروس از زبان یونانی گرفته شده و به‌معنی «پرشور» یا «اروتیک» است. لی پیشنهاد کرد که این نوع عشق، هم شامل هیجان جسمی است و هم عاطفی.
  2. لودوس: لودوس از واژه‌ی یونانی «بازی» آمده است. این شکل از عشق باید بازیگوش و سرگرم‌کننده باشد، اما لزوما جدی نیست. کسانی که این شکل از عشق را به نمایش می‌گذارند، تمایلی به عشق ندارند و از انزوا بیش از حد می‌ترسند.
  3. اِستورج: استورج از زبان یونانی آمده و به‌معنی «محبت طبیعی» است. این شکل از عشق اغلب با عشقِ گستردۀ خانوادگی بین والدین و فرزندان، خواهر و برادرها و اعضای خانواده نشان داده می‌شود. این نوع عشق همچنین می‌تواند از دوستی شکل بگیرد، که در آن افرادی که علایق و تعهدات مشترک دارند به‌تدریج به یکدیگر محبت می‌کنند.

لی قیاس چرخ رنگ را ادامه داد و پیشنهاد کرد همان طور که می‌توان رنگ‌های اصلی را برای ایجاد رنگ‌های مکمل ترکیب کرد، این ۳ سبک اصلی عشق را می‌توان باهم ترکیب کرد و ۹ سبک عشق ثانویه متفاوت ایجاد کرد؛ برای مثال، ترکیب اروس و لودوس منجر به شیدایی یا عشق اجباری می‌شود.

سه سبک اصلی وجود دارد:

  1. اروس: عشق به فردی کامل؛
  2. لودوس: عشق به‌عنوان بازی؛
  3. استورج: عشق به‌عنوان دوستی.

و سه سبک ثانویه:

  1. شیدایی (اروس + لودوس): عشقی وسواس‌گونه؛
  2. پراگما (لودوس + استورج): عشقی واقع‌بینانه و عملی؛
  3. آگاپه (اروس + استورج): عشقی ایثارگونه.

۴. نظریه مثلث عشق

رابرت استرنبرگِ روان‌شناس نظریه‌ای مثلثی ارائه داد که طبق آن عشق ۳ جزء دارد:

  1. صمیمیت؛
  2. شور؛
  3. تعهد.

ترکیبات مختلف این سه عنصر به انواع مختلف عشق منجر می‌شود؛ برای مثال، ترکیب صمیمیت و تعهد به عشق دل‌سوزانه، و ترکیبی از اشتیاق و صمیمیت به عشق رمانتیک منجر می‌شود.

از نظر استرنبرگ، روابط مبتنی بر دو یا چند عنصر ماندگارترند از روابط مبتنی بر یک عنصر. استرنبرگ از اصطلاح «عشق کامل» برای توصیف ترکیبی از صمیمیت، اشتیاق و فداکاری استفاده می‌کند. اگرچه این نوع عشق قدرتمندترین و ماندگارترین است، به‌اعتقاد استرنبرگ این نوع عشق نادر است.

جمع‌بندی ای سنج

همان طور که دیدیم، عشق پدیده‌ای است که روان‌شناسان و پژوهشگران به‌صورت علمی آن را بررسی کرده‌اند؛ اما چرا باید درمورد عشق پژوهش کرد؟ عشق پدیده‌ای است که زندگی بسیاری از مردم را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. با آگاهی از عشق می‌توانیم آن را در مسیر بهتری هدایت کنیم و از وجود آن بیشتر لذت ببریم.

برای درک بهتر عشق به شما توصیه می‌کنیم مقاله کامل و جامع عشق چیست؟ را در مجله روان‌شناسی ای سنج دنبال کنید. در این مقاله سعی شده است ابعاد مختلف عشق برای درک بهتر آن مطرح شود.



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 232
برچسب ها :

تاريخ : | | نویسنده : سحر |

جدیدترین محصول از گلدان ها و هدایای تبلیغاتی

کوکداما

از جمله توصیه های ما برای هدیه تبلیغاتی این مدل از گیفت تبلیغاتی است به این دلیل که حاوی یک گیاه زنده و البته مقاوم است که به دلیل نگهداری راحت و قرار گیری آن بر روی میز گذشته از این که از نظر روانی انتقال دهنده ی حس مثبت است، با قرار گیری نام و لوگوی شما بر روی پایه ی زیرین آن نام سازمان و کسب و کار شما را به طور مکرر برای مخاطبین شما تداعی میکند.

لازم به ذکر است گیاه استفاده شده در تصویر جز گیاهان بسیار مقاوم آپارتمانی با نیازی نوری کاملا متوسط،همیشه سبز و تصفیه کننده هوای اطراف است .

از جمله نقاط مثبت و قابل ذکر این گلدان های تبلیغاتی پرطرفدار بودن و جدید بودن این مدل گلدان هاست که به دلیل فرم به خصوص آن یک هدیه کارآمد به مخاطبین شما میباشد.

کوکداما بر روی یک پایه از جنس چوب راش قرار گرفته و امکان حک لوگو و شعار تبلیغاتی شما بر روی چوب امکان پذیر است

کوکداما به چه معناست؟

به طور کلی کوکدامای یک روش باغبانی ژاپنی هست که ریشه های گیاه در بستری از خاک مخصوص و خزه پیچیده میشه و در واقع خزه و ملزومات آن نگهداره خاک گلدون و رطوبت مورد نیاز گیاه هست.

  • ارتفاع حدودی کوکدامای شامادورا حدود ۳۰ سانت و گاها تا ۳۵ سانت هم متغیر است.
  • حدود طول و عرض گلدان هم حدود ۱۰ سانتیمتر قطر گلدان و پایه ها در ابعاد ۷ در ۷ سانتیمتر است.

دقت کنید انتخاب گیاه با توجه به سلیقه ی شما و بودجه شما قابل تغییر است اما توصیه همیشگی ما به استفاده از گیاهانی است که مناسب فضای اداره جات است.
گیاهانی چون شامادورا،آگلونما و سانسوریا و…

 



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 253
برچسب ها :

تاريخ : | | نویسنده : سحر |

بی ثباتی عاطفی (به انگلیسی Pseudobulbar affect) اختلالی است که ویژگی آن خنده یا گریهٔ ناگهانی، کنترل‌نشدنی و بی‌جا است. این اختلال معمولا در افرادی رخ می‌دهد که به اختلال اعصاب یا جراحات خاصی دچارند. این مشکلات ممکن است کنترل احساسات را در مغز مختل کنند. در این اختلال احساسات به‌شکل طبیعی در فرد ایجاد می‌شود؛ اما گاهی هنگام ابراز آن احساسات اغراق می‌کند یا آنها را به ‌گونه‌ای نامتناسب بروز می‌دهد. بی ثباتی عاطفی زندگی مبتلایان را مختل می‌کند و آنها را در معرض شرمندگی قرار می‌دهد. این اختلال اغلب تشخیص داده نمی‌شود یا با اختلالات خلقی (افسردگی، اختلال دوقطبی و…) اشتباه گرفته می‌شود. باوجوداین، بی ثباتی عاطفی اگر به‌درستی تشخیص داده شود، با دارو کنترل‌شدنی است.

نشانه‌های بی ثباتی عاطفی چیست؟

نشانه اساسی این اختلال فوران احساسات با گریه یا خندهٔ اغراق‌شده یا نامتناسب با خلق فرد است: خنده یا گریه‌ای که بی‌اختیار و کنترل‌نشدنی است. خنده نیز اغلب تبدیل به گریه می‌شود. عود این بیماری در هر زمان ممکن است و خلق فرد تا بروز مجدد حملات خنده یا گریه، طبیعی به نظر می‌رسد. در بیماری بی ثباتی عاطفی گریه نشانهٔ شایع‌تری است تا خنده.

واکنش احساسی‌ای که در بیماران مبتلا به این اختلال دیده می‌شود اغلب مشهود است. گریه یا خنده فرد مبتلا می‌تواند چندین دقیقه ادامه پیدا کند. مثلا فرد ممکن است به جوکی بی‌مزه بی‌اختیار بخندد؛ یا در موقعیت‌هایی که برای دیگران آن‌‌چنان خنده‌دار یا غمناک نیست، بخندد یا گریه کند. معمولا واکنش مشاهده‌شده با واکنش‌های احساسی سابق فرد متفاوت است.

چون این اختلال اغلب با گریه همراه است، معمولا با افسردگی اشتباه گرفته شود؛ البته، علائم بی ثباتی عاطفی گذرا هستند و این با افسردگی (که احساس غمی ماندگار است) تفاوت دارد. علاوه‌براین، افراد مبتلا به بی ثباتی عاطفی اغلب فاقد ویژگی های افسردگی مثل مشکلات خواب یا کاهش اشتها هستند. با این حال باید توجه داشت که افسردگی در مبتلایان به بی ثباتی عاطفی معمول است.

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کنیم؟

اگر گمان می‌کنید به بی ثباتی عاطفی مبتلا هستید، با پزشک خود مشورت کنید. اگر به بیماری‌های عصب‌شناختی دچارید، احتمالا تحت‌نظر پزشک متخصصی هستید که می‌تواند این اختلال را نیز تشخیص بدهد. متخصصانی که می‌توانند درمورد این مشکل به شما یاری بدهند عبارت‌اند از: عصب‌روان‌شناس (نوروسایکولوژیست)، متخصص اعصاب و روان‌پزشک.

احتمالا به‌دلیل کمبود آگاهی درباره این اختلال، بسیاری از موارد آن گزارش داده نمی‌شوند و بدون تشخیص می‌مانند.

دلایل بی ثباتی عاطفی

این اختلال معمولا در کسانی بروز می‌کند که به مشکلات عصب‌شناختی یا جراحات خاصی مانند موارد زیر دچارند:

  • سکته؛
  • اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (Amyotrophic lateral sclerosis – ALS)؛
  • ام اس؛
  • جراحات وارد‌شده به سر؛
  • آلزایمر؛
  • پارکینسون.

با وجود کامل‌نبودن پژوهش‌ها درباره بی ثباتی عاطفی علت این بیماری به آسیب‌هایی‌ ربط داده می‌شود که در مسیرهای عصبی رخ داده است: مسیرهایی که در تنظیم بروز عواطف و احساسات نقش دارند.

مشکلات مبتلایان به بی ثباتی عاطفی

علائم شدید بی ثباتی عاطفی می‌تواند باعث شرم‌زدگی، انزوای اجتماعی، اضطراب و افسردگی در مبتلایان شود. به‌ویژه اگر فرد پیش‌از‌این مبتلا به بیماری‌های عصب‌شناختی بوده باشد، این اختلال ممکن است در انجام کار و وظایف روزانه مشکل ایجاد کند.

تشخیص بی ثباتی عاطفی

این اختلال را معمولا متخصصان اعصاب یا روان‌پزشک‌ها با ارزیابی عصب‌شناختی تشخیص می‌دهند.

این اختلال معمولا با افسردگی، اختلال دو‌قطبی، اضصراب فراگیر، اسکیزوفرنی، اختلال شخصیت و صرع اشتباه گرفته می‌شود. برای تشخیص صحیح، لازم است جزئیات خاصی از فوران احساسات خود را با پزشک در میان بگذارید.

درمان بی ثباتی عاطفی

هدف درمان در این اختلال کاهش شدت علائم و دفعات بروز است. درمان‌های دارویی می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

ضدافسردگی‌ها

داروهایی مانند ضدافسردگی‌های سه‌حلقه‌ای (TCAs) و داروهای بازدارندهٔ بازجذب سروتونین (SSRIs) می‌توانند عود این بیماری را کاهش دهند و از شدت علائم بکاهند. برای درمان بی ثباتی عاطفی داروهای ضدافسردگی معمولا در دُز کمتری نسبت به دُز این داروها در درمان افسردگی تجویز می‌شوند.

دکسترومتورفان هیدروبرماید در ترکیب با کینیدین سولفات

این ترکیب با نام تجاری نودکستا (Nuedexta) شناخته می‌شود و مشخصا برای درمان بی ثباتی عاطفی ساخته شده است. این دارو تنها داروی تأییدشده سازمان غذا و داروی آمریکا برای درمان این بیماری است. در پژوهشی، این دارو به مبتلایان به ام‌اس و اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ALS) داده شد. در نتیجه، مشاهده شد حملات خنده و گریه در گروهی که دارو مصرف کرده بودند نصف گروه کنترل بود که به آنها دارونما داده شده بود.

پزشک شما می‌تواند بهترین درمان را برایتان تعیین کند؛ زیرا به اثرات جانبی داروها و شرایط دیگر شما و داروهای مصرفی‌تان واقف است. همچنین کاردرمانگران می‌توانند به شما کمک کنند راه‌هایی برای انجام وظایف روزمره‌تان به‌رغم ابتلا به این اختلال پیدا کنید.

کنار آمدن با این اختلال

بی ثباتی عاطفی می‌تواند باعث شرمندگی و استرس شود. می‌توانید شرایط این بیماری را به خانواده، دوستان و همکارانتان توضیح دهید تا هنگام مواجهه با علائم رفتاری این بیماری در شما، تعجب نکنند و سردرگم نشوند.

صحبت با دیگر مبتلایان می‌تواند به شما احساس درک‌شدن بدهد؛ همچنین فرصتی فراهم می‌کند که نکات کنار آمدن با این بیماری را با یکدیگر به اشتراک بگذارید.

برای کنار آمدن با بروز این بیماری:

  • حواس خودتان را پرت کنید؛
  • نفس عمیق و آرام بکشید؛
  • بدنتان را آرام کنید؛
  • موقعیت خود را تغییر دهید.

برای ملاقات با دکتر آماده شوید

دفترچه‌ای داشته باشید که در آن علائم خود را یادداشت کنید. فوران احساسات خود را با جزئیات یادداشت کنید. آیا این فوران خودخواسته بوده است؟ چه مدت طول کشیده است؟ آیا این فوران احساسی بی‌جا بوده است؟ چه‌چیز جرقه‌ٔ این فوران عاطفی را زد؟ آیا فوران احساسی شما بازتابی از احساسات همان زمان بود؟ آیا فوران احساسی در روابط اجتماعی شما اختلال ایحاد کرده است؟

نکات اساسی را آماده کنید. آماده باشید که استرس‌های بزرگ این روزهایتان یا تغییرات بزرگ زندگی خود را با پزشک در میان بگذارید. همچنین فهرستی از داروها، ویتامین ها، داروهای گیاهی و مکمل‌های مصرفی‌تان تهیه کنید. اگر نتایج ارزیابی‌ها و آزمایش‌های پیشین را دارید، آنها را به‌همراه داشته باشید.

در مطب پزشک چه در انتظار شماست؟

برای پاسخ‌گویی به این پرسش‌های احتمالی پزشک آماده باشید:

  • آیا به‌راحتی گریه می‌کنید؟
  • آیا به‌سادگی خنده‌تان می‌گیرد یا به چیزهایی می‌خندید که واقعا سرگرم‌کننده نیستند؟
  • آیا خنده شما اغلب تبدیل به گریه می‌شود؟
  • آیا می‌توانید خنده یا گریه‌تان را کنترل کنید؟ آیا به‌سختی می‌توانید جلوی واکنش‌های احساسی خود را بگیرید؟
  • آیا واکنش‌های احساسی‌ای دارید که گاهی اغراق‌شده یا بی‌جا باشند؟
  • آیا فوران احساسی شما مرتبط با احساسی است که در آن زمان داشته‌اید؟
  • آیا از گذراندن زمان با دیگران طفره می‌روید، چون می‌ترسید دچار فوران احساسی شوید؟
  • آیا علائم یا نشانه‌هایی از افسردگی یا دیگر اختلالات خلقی دارید؟


امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 245
برچسب ها :

تاريخ : | | نویسنده : سحر |

بیماری چند شخصیتی ازجمله اختلالات پیچیدهٔ روانی است و عوامل مختلفی باعث شکل‌گیری آن می‌شوند. از آن جمله می‌توان به ضربه‌های روحی دوران کودکی اشاره کرد (این ضربه‌های روحی معمولا شدید و مکررند و در میان‌شان سوءِاستفادهٔ جسمی، جنسی و عاطفی اهمیت و تأثیر بیشتری دارند). در ادامهٔ این مقاله با ما همراه باشید تا شما را با اختلال چند شخصیتی آشنا کنیم. این مطلب اطلاعات مختلفی دربارهٔ علائم و نشانه‌ها، علل شکل‌گیری، روند تشخیص و درمان آن در اختیارتان قرار می‌دهد.

 

اختلال چند شخصیتی چیست؟

شاید بتوان احساس کسی را که دچار بیماری چند شخصیتی است با کسی مقایسه کرد که به‌هنگام کار کردن برای لحظه‌ای از خود بی‌خود و غرق رؤیا می‌شود. این احساس برای بیشتر ما چندان غریبه نیست، بنابراین بیشتر ما تجربهٔ خفیفی از این اختلال داریم. تجربهٔ ما محدود به چنین حالاتی می‌شود. اما بیماری چند شخصیتی، در مراحل پیشرفته‌تر و شدیدتر سازوکار ذهنی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. این بیماری باعث گسستگی، یا از بین رفتن ارتباط میان افکار، خاطرات، احساسات و رفتارها می‌شود.

به باور روان‌شناسان، ترکیبی از چند عامل مختلف باعث بروز اختلال دو شخصیتی یا چند شخصیتی می‌شود. یکی از این عوامل، احتمالا به آسیب‌ها یا ضربه‌های روحی دوران کودکی مربوط می‌شود. گسستگی از شخصیت اصلی یا متوسل شدن به شخصیت‌های دیگر در واقع رویکردی است که شخص مبتلا به این اختلال، برای کنار آمدن با شرایطش در پیش می‌گیرد. به بیان بهتر، این شخص تجربه‌ای به‌شدت خشونت‌آمیز یا دردناک را از سر گذرانده است که قادر به پذیرفتن آن به‌صورت خودآگاه نیست و تلاش می‌کند تا از آن فاصله بگیرد.

 

آیا اختلال چند شخصیتی به‌عنوان اختلالی جداگانه و مجزا شناخته می‌شود؟

پی بردن به چگونگی شکل‌گیری شخصیت‌های مختلف در وجود یک فرد، حتی برای باتجربه‌ترین متخصص‌ها هم کار دشواری است. همین مسئله باعث شده است تا در مورد روش‌های درمان بیماری چند شخصیتی اتفاق‌نظر وجود نداشته باشد. حتی بعضی از متخصصان سلامت روان، آن را نه به‌عنوان اختلالی جداگانه، که به‌عنوان عارضه‌ای می‌شناسند که ناشی از اختلالات روانی دیگری نظیر اختلال شخصیت مرزی است (بیمار مبتلا به این اختلال در مرز روان پریشی قرار دارد؛ ازجمله علائم آن می‌توان به ناپایداری حالت عاطفی، خُلق و رفتار اشاره کرد). برخی هم این بیماری را نتیجهٔ ناتوانی در کنار آمدن با مسائل و مشکلات مختلف می‌دانند.

طبق دسته‌بندی موجود در آخرین نسخهٔ کتاب DSM (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی؛ که از سوی انجمن روان‌پزشکی آمریکا منتشر می‌شود و حاوی اطلاعاتی در مورد اختلالات روانی و مسائل مرتبط است.) فراموشی تجزیه‌ای، زوال شخصیت و مسخ واقعیت (تغییر دیدگاه نسبت به دنیای بیرونی و داشتن احساساتی شبیه به غیرواقعی بودن دنیای بیرون)، اختلالاتی هستند که در کنار بیماری چند شخصیتی به‌عنوان زیرمجموعه‌های اختلالات تجزیه‌ای شناخته می‌شوند.

نقش شخصیت‌های متفاوت چیست؟

شخصیت‌های متفاوت در وجود یک شخص، نقش‌هایی را به عهده می‌گیرند تا به او در کنار آمدن با وضعیت‌های پیچیدهٔ زندگیش کمک کنند. در مراحل اولیهٔ تشخیص بیماری، به‌طور میانگین بین دو تا چهار شخصیت متفاوت شناسایی می‌شود و در طول دوران درمان، تعداد این شخصیت‌ها ممکن است به سیزده تا پانزده عدد برسد. موردهایی هم مشاهده شده‌اند که بیشتر از صد شخصیت متفاوت در آن‌ها شناسایی شده بود که البته این مسئله چندان معمول نیست. محرک‌های محیطی یا رویدادهای زندگی، ازجمله عواملی هستند که باعث تغییر از شخصیتی به شخصیت دیگر می‌شوند.

علائم بیماری چند شخصیتی

بارزترین نشانهٔ بیماری چند شخصیتی نمایان شدن دو یا چند شخصیت یا هویت متمایز در وجود یک شخص است. شخصیت یا هویتی که بر روی افکار و رفتار تأثیرگذار و بر آن‌ها تسلط داشته باشد. فراموشی اثرگذار و گستردهٔ اطلاعاتِ کلیدیِ شخصی، نشانهٔ دیگر این اختلال است. به‌علاوهٔ این‌ها، کسی که به اختلال چند شخصیتی مبتلاست، برای هریک از شخصیت‌هایی که در او نمایان می‌شود، خاطراتی منحصربه‌فرد دارد که متمایز از خاطرات دیگر شخصیت‌هایش است.

سن، جنسیت یا نژاد هرکدام از این شخصیت‌ها متفاوت از دیگری است و رفتار، حالت و شیوهٔ صحبت کردن، با نمایان شدن هریک از شخصیت‌ها، متفاوت خواهد بود. این شخصیت‌ها گاهی شکل افراد خیالی و گاهی شکل حیوانات را به خود می‌گیرند. نمایان شدن هر شخصیت و تسلط آن بر رفتار و افکار، به اصطلاح «تعویض شخصیت» نام گرفته است (به این معنا که شخصیتی جای خود را به شخصیت دیگری بدهد). بعضی افراد چند ثانیه یا چند دقیقه یک بار دچار تعویض شخصیت می‌شوند و بعضی دیگر، چند روز یک بار. روان‌درمانگر ممکن است بتواند با هیپنوتیزم کردن بیمار، شخصیت‌های مختلف او را به خواسته‌هایش پاسخگو کند.

نشانه‌های رفتاری و خلقی

فرد مبتلا به بیماری دو شخصیتی یا چند شخصیتی، ممکن است در کنار نشانه‌های یاد شده دچار اختلالات روانی دیگری هم باشد. نشانه‌های رایج این اختلالات عبارت‌اند از: افسردگی؛ نوسان خلقی؛ تمایلات خودکشی؛ اختلال‌های مربوط به خواب (بی‌خوابی، وحشت‌های شبانه و راه رفتن در خواب)؛ اضطراب، وحشت‌زدگی (یا حملهٔ هراس) و فوبیا؛ سوءِمصرف الکل و مواد مخدر؛ آداب وسواسی و جبری (بی‌اختیار)؛ نشانه‌هایی شبیه به نشانه‌های روان‌پریشی (مثل توهم‌های دیداری و شنیداری)؛ اختلالات مربوط به تغذیه.

از دیگر نشانه‌های احتمالی اختلال چند شخصیتی می‌توان به سردرد، فراموشی، نداشتن درک از زمان، خلسه و تجربه‌های خارج از بدن اشاره کرد. بعضی از افراد مبتلا به این اختلال متمایل به رفتارهای خودآزارانه، خودویرانگرانه و حتی خشونت‌آمیز می‌شوند (هم خشونت در قِبال خود و هم خشونت در قِبال دیگران). مثلا فرد مبتلا به بیماری چند شخصیتی، ممکن است تن به کارهایی بدهد که در حالت عادی انجام نمی‌دهد؛ کارهایی چون رانندگی با سرعت زیاد یا دزدیدن پول از دوست یا کارفرما. در این وضعیت انگار نیرویی غیر از خودشان او را وادار به انجام این کارها می‌کند. بعضی این احساس را این‌طور تعریف می‌کنند: اگر فرض کنیم بدن‌شان خودرو است، به‌جای آنکه پشت فرمان نشسته باشند، مسافر آن هستند.

روند تشخیص اختلال چند شخصیتی

روند تشخیص اختلال چند شخصیتی

تشخیص بیماری چند شخصیتی زمان‌بر است. تخمین‌های زده شده حاکی از آن است که مبتلایان به این اختلال، پیش از آنکه به مرحلهٔ تشخیص برسند، حدود هفت سالی را در برنامه‌های درمانی مختلف سلامت روان شرکت می‌کنند. این مسئله طبیعی است، چراکه نشانه‌های بیماری چند شخصیتی با بسیاری از اختلالات روانی دیگر شباهت دارد. به‌علاوه، بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال، در کنار آن از اختلال شخصیت مرزی یا اختلالات روانی دیگری چون افسردگی و اضطراب رنج می‌برند که کار تشخیص را به‌مراتب دشوارتر می‌کند.

در ادامه با هم نگاهی به ضوابط و معیارهای کتاب راهنمای DSM برای تشخیص بیماری دو شخصیتی یا چند شخصیتی خواهیم داشت:

  1. وجود دو یا چند هویت یا شخصیت متمایز به‌گونه‌ای که هرکدام از این شخصیت‌ها، ادراک و طرز تفکر متفاوتی نسبت به خود شخص و محیط اطرافش داشته باشد.
  2. فراموشی حتما باید تشخیص داده شود؛ به‌گونه‌ای که شخص در به خاطر آوردن رویدادهای روزمره، اطلاعات مهم شخصی و/یا رویدادهایی که منجر به ضربهٔ روحی شده‌اند، دچار مشکل شود.
  3. بیماری چند شخصیتی باید باعث ناراحتی و اضطراب شده باشد یا آنکه یک یا چند جنبهٔ اصلی از زندگی تحت‌تأثیر آن مختل شده باشد.
  4. ناراحتی و اضطراب ناشی از عادات فرهنگی و مذهبی نباید در روند تشخیص اختلال دخیل باشد.
  5. نشانه‌های روانی ناشی از مصرف ماده‌ای بخصوص (مثل خمودی بعد از مصرف دارو یا رفتار ناشی از مصرف الکل) یا بیماری دیگر (مثل تشنج های جزئی یا محدود) نباید در روند تشخیص اختلال دخیل باشند.

تفاوت اختلال چند شخصیتی با اسکیزوفرنی

اغلب این دو اختلال با یکدیگر اشتباه گرفته می‌شوند و این در حالی است که تفاوت چشم‌گیری میان‌شان وجود دارد. اسکیزوفرنی (یا روان‌گسیختگی) ازجمله اختلالات روانی خطرناکی است که روان‌پریشی مزمن (یا مکرر) از شاخصه‌های آن است. بارزترین نشانه‌های اسکیزوفرنی توهم (شنیدن یا دیدن چیزهای غیرواقعی) و هذیان (باور کردن یا فکر کردن به چیزهای غیرمنطقی) است. برخلاف باور بیشتر افراد، مبتلایان به اسکیزوفرنی دارای چند شخصیت نیستند. هذیان، شایع‌ترین نشانه در میان این افراد است و توهم، بخصوص شنیدن صداهای غیرواقعی، در ۵۰ تا ۷۵ درصد آن‌ها دیده می‌شود.

مبتلایان به هر دوی این اختلال‌ها (اسکیزوفرنی و بیماری چند شخصیتی) در معرض خطر خودکشی قرار دارند. تحقیقات نشان می‌دهد بیماران چند شخصیتی، در مقایسه با بیماران سایر اختلالات روانی، آمار خودکشی بالاتری داشته‌اند.

تأثیر بیماری چند شخصیتی بر زندگی

jتاثیر اختلال چند شخصیتی بر زندگی بیمار

بیماری چند شخصیتی باعث می‌شود زندگی مبتلایان به آن تغییر کند و این اتفاق، به چند شیوهٔ اساسی صورت می‌گیرد. در ادامه نگاهی به این شیوه‌ها خواهیم داشت:

  • زوال شخصیت: احساس جدا بودن از بدن که به این خاطر، به آن تجربهٔ خارج از بدن هم گفته می‌شود؛
  • مسخ واقعیت: احساس غیرواقعی بودن دنیای بیرون یا تیره‌وتار و دور از دسترس به نظر رسیدن آن؛
  • فراموشی: ناتوانی در به یاد آوردن اطلاعات شخصی مهم. این فراموشی به‌حدی گسترده است که نمی‌توان اسم فراموشی مقطعی یا معمولی را بر آن گذاشت. مبتلایان ممکن است هنگام گفت‌وگو، موضوع صحبت را فراموش کنند یا ظرف یک ثانیه، محتوای گفت‌وگوی معناداری را از یاد ببرند؛
  • پریشانی هویتی یا تغییر هویت: در این حالات شخص نمی‌تواند با قاطعیت بگوید کیست و از این لحاظ، احساس پریشانی می‌کند. کسی که در تعریف کردن علایق زندگی، باورهای سیاسی، مذهبی و اجتماعی یا چشم‌اندازهای کاری‌اش به مشکل برمی‌خورد، مثالی است برای پریشانی هویتی. به علاوهٔ این‌ها ممکن است احساساتش نسبت به زمان، مکان یا موقعیت، به‌گونه‌ای تغییر کند که غیرمعمولی به نظر برسد.

در حال حاضر این مسئله محرز شده است که بروز این حالات لزوما حاکی از وجود شخصیتی متمایز نیست و بیشتر نشانگر نوعی گسستگی هویتی است. از میان این حالات، فراموشی ارتباط نزدیک‌تری با بیماری چند شخصیتی دارد (شایع‌تر است). کسانی که حالات دیگر را تجربه می‌کنند، اطلاعاتی دربارهٔ جنبه‌های مختلف زندگی شخصی‌شان به خاطر می‌آورند. در وجود مبتلایان به این اختلال معمولا شخصیتی وجود دارد که به آن «میزبان» گفته می‌شود و شخصیتی است که با نام واقعی شخص نمایان می‌شود. نکتهٔ عجیب این است که شخصیتِ میزبان، از وجود شخصیت‌های دیگر آگاهی ندارد.

با وجود اینکه هنوز نمی‌توان با قطعیت در مورد علل شکل‌گیری این اختلال صحبت کرد، تحقیقات نشان می‌دهد که نوعی پاسخ روان‌شناختی به فشارها و تنش‌های بین‌فردی و محیطی است و بیشترین تأثیر را زمانی دارد که این تنش‌ها در دوران اولیهٔ کودکی تجربه بشوند؛ یعنی زمانی که بی‌توجهی یا سوءِاستفادهٔ عاطفی، چگونگی تکامل شخصیت کودک را مختل می‌کند. نزدیک به ۹۹٪ کسانی که به بیماری چند شخصیتی مبتلا هستند، در دوران حساسی از کودکی (معمولا تا قبل از نه سالگی) به‌طور مکرر، تجربه‌های ناخوشایند و اغلب خطرناکی را از سر گذرانده‌اند که باعث ناراحتی و آزردگی‌شان شده است.

بی‌توجهی یا سوءِاستفادهٔ عاطفی از دیگر عواملی است که ممکن است منجر به بروز بیماری چند شخصیتی شود (حتی اگر پای سوءِاستفادهٔ جنسی یا جسمی در میان نباشد). نتایج تحقیقات نشان می‌دهد در خانواده‌هایی که والدین‌شان غیرقابل‌پیش‌بینی هستند و در خانه فضای رُعب و وحشت به وجود می‌آورند، احتمال آن وجود دارد که کودکان‌شان مبتلا به بیماری چند شخصیتی شوند.

بیماری چند شخصیتی تا چه اندازه رایج است؟

طبق آمار بین ۰٫۰۱ تا ۱ درصد افراد مبتلا به اختلال چند شخصیتی هستند. اگر اختلال را به معنای گسترده‌تر آن در نظر بگیریم، بیش از یک‌سوم افراد عنوان می‌کنند که گاهی احساسی شبیه به این دارند که در حال مشاهده خودشان در فیلم هستند (که احتمالا تجربهٔ گسستگی یا تجزیهٔ هویت است) و ۷٪ افراد احتمالا مبتلا به نوعی از بیماری چند شخصیتی هستند و به مرحلهٔ تشخیص نرسیده‌اند.

تجربه‌های هرشل واکر از بیماری چند شخصیتی

یکی از افراد مشهور مبتلا به اختلال چند شخصیتی، هرشل واکر، بازیکن سابق فوتبال آمریکایی است. او عنوان کرده است که برای سال‌ها با این اختلال دست‌وپنجه نرم می‌کرده است، اما تنها هشت سال اخیر را به درمان آن اختصاص داده است.

واکر اخیرا کتابی منتشر کرده دربارهٔ تجربه‌هایش از این اختلال، به‌علاوهٔ شرح اقدام‌هایی که برای خودکشی داشته است. او دربارهٔ تنهایی و انزوایی صحبت می‌کند که از دوران کودکی تا زمان حضور در لیگ حرفه‌ای تجربه کرده است. برای کنار آمدن با احساس ناشی از این تجربه، شخصیت سرسختی به وجود آورد که تنهایی آزارش نمی‌داد، از چیزی واهمه نداشت و می‌خواست تا خشم فروخوردهٔ دوران تنهایی را بیرون بریزد. این شخصیت‌ها به او کمک می‌کردند تا کمبود دوران تنهایی را تاب بیاورد و در این حین، شخصیت‌های دیگری هم شکل گرفتند تا یارای او در راه رسیدن به شهرت باشند. واکر در حال حاضر می‌داند که این شخصیت‌ها، بخشی از اختلال چند شخصیتی او و ناشی از آن هستند؛ اختلالی که در دوران جوانی در او تشخیص داده شد (هرشل واکر در حال حاضر ۵۷ ساله است).

درمان بیماری چند شخصیتی

درمان قطعی برای اختلال چند شخصیتی وجود ندارد، با این حال، اگر بیمار تعهد کافی داشته باشد، شرکت در برنامه‌های درمانی بلندمدت نتیجه‌بخش خواهد بود. ازجمله روش‌های درمانی مؤثر می‌توان به صحبت‌درمانی، روان درمانی و درمان با استفاده از هیپنوتیزم اشاره کرد؛ روش‌های کمکی دیگری چون هنردرمانی یا حرکت درمانی هم می‌توانند نتیجه‌بخش باشند. دارویی برای درمان اختلال چند شخصیتی وجود ندارد، بنابراین بخش اصلی درمان متکی بر رویکردهای روان‌شناختی خواهد بود. درمان اختلالات هم‌زمان دیگر نظیر افسردگی یا اثرات ناشی از مصرف مواد یا داروهای بخصوص، در بهبود وضعیت عمومی بیمار نقش اساسی دارد.

نشانه‌های اختلال چند شخصیتی، اغلب با نشانه‌های اختلالات دیگری چون اضطراب و افسردگی شباهت دارد، به همین خاطر در طول دورهٔ درمان این اختلال و در کنار رویکردهای یاد شده، معمولا داروهایی هم به‌منظور درمان اختلالات دیگر تجویز می‌شوند.

مانند اغلب بیماری‌های روانی، درمان یا دست‌کم کنارآمدن با عوارض و پیامدهای اختلال چند شخصیتی فرایندی است مستمر و زمان‌بر،‌ احتمالا به درازای تمام عمر. آیا شما تجربه‌ای از رویارویی با بیماران مبتلا به این اختلال داشته‌اید؟ هیچ وقت احساس کرده‌اید، شاید خودتان درگیر این بیماری هستید؟ اگر در میان نزدیکانتان کسی درگیر این بیماری است، خوب است تجربه‌تان را از رفتار با آنها یا زندگی در کنارشان با مخاطبان این مطلب در میان بگذارید. پیام شما ممکن است برای خیلی‌ها راهگشا باشد.



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 256
برچسب ها :

تاريخ : | | نویسنده : سحر |

تئوری مطلوبیت چندشاخصه

فرض کنید رئیس‌تان شما را مأمور کرده است و مسئولیت پیدا کردن تأمین‌کننده جدیدی را به شما سپرده است. شما تا کنون چند تأمین‌کننده پیدا کرده‌اید و حالا باید تصمیم بگیرید کدام را انتخاب کنید. چطور می‌توانید مطمئن شوید با در نظر گرفتن همه‌ عوامل ازجمله هزینه، زمان، سطح خدمات و زیرساخت فناوری بهترین تصمیم را اتخاذ خواهید کرد؟ تحلیل ماتریس تصمیم‌گیری تکنیک مفیدی است که در چنین تصمیم‌گیری‌هایی به شما کمک می‌کند.

این ماتریس تصمیم‌گیری که با نام تحلیل شبکه، تحلیل ماتریس پاف (Pugh) و تئوری مطلوبیت چندشاخصه هم شناخته می‌شود، خصوصا زمانی که تعدادی گزینه‌ خوب در اختیار دارید و باید از میان آنها یکی را انتخاب کنید، بیشترین قدرت را دارد. این خصوصیت، آن را تبدیل به بهترین تکنیک در اتخاذ تصمیمات مهم در مواقعی کرده است، که هیچ گزینه‌ای در اولویت قرار ندارد.

 

با استفاده از تحلیل ماتریس تصمیم‌گیری، در مواقعی که دیگران به سختی می‌توانند تصمیم بگیرند، شما می‌توانید با اطمینان تصمیمات منطقی بگیرید.

چطور از این ابزار استفاده کنید؟

این ابزار از شما می‌خواهد گزینه‌هایتان را لیست کنید و به صورت افقی در ردیف‌های یک جدول بنویسید و فاکتورها یا عواملی که نیاز دارید را در ستون‌های عمودی بنویسید. سپس، به ترکیب هر گزینه/فاکتور امتیاز دهید، به نسبت اهمیتی که هر کدام از فاکتورها دارند به آنها ضریبی اختصاص دهید و سپس این امتیازات را با هم جمع کنید تا برای هر گزینه به امتیازی کلی دست پیدا کنید.

با اینکه ممکن است به نظر پیچیده برسد، اما استفاده از آن آسان است. در ادمه شما را قدم به قدم راهنمایی و سپس مثالی ارائه می‌کنیم.

قدم ۱

تمام گزینه‌هایتان را لیست کنید و در ردیف‌های افقی جدول بنویسید و فاکتورهایی را که باید در نظر بگیرید را در ستون‌ها بنویسید. به عنوان مثال، اگر هدف خرید لپ‌تاپی جدید است، فاکتورهایی که باید در نظر بگیرید قیمت، ابعاد و اندازه هارد دیسک هستند.

قدم ۲

سپس، با در نظر گرفتن ستون‌های جدول، به هر کدام از گزینه‌ها به ازای هر کدام از فاکتورها امتیازی اختصاص دهید. به هر گزینه از ۰ (خیلی ضعیف) تا ۵ (خیلی خوب) امتیاز دهید. به یاد داشته باشید که لازم نیست برای هر گزینه امتیازات متفاوتی در نظر بگیرید، اگر هیچ کدام از امتیازاتِ مربوط به یکی از فاکتورها خوب نباشند، باید به همه‌ی آنها امتیاز صفر بدهید.

قدم ۳

در مرحله‌ی بعد باید اهمیت نسبی هر کدام از فاکتورهای مرتبط با تصمیم‌تان را پیدا کنید. این ضرائب را با اعدادی از ۰ تا ۵ در نظر بگیرید. مثلا برای فاکتورهایی که کاملا در تصمیم‌تان بی‌اهمیت هستند ۰ و برای فاکتورهای خیلی مهم ۵ در نظر بگیرید. هیچ اشکالی ندارد که همه‌ی ضرائب با هم برابر باشند.

ممکن است این ارزش‌ها واضح باشند. اگر اینطور نیست، از تکنیکی مانند تحلیل مقایسه‌‌ای جفتی برای تخمین زدن ضرایب پیدا کنید.
 

مرحله ۴

اکنون هر کدام از امتیازاتی را که در مرحله‌ی ۲ به دست آوردید در ضرائبی ضرب کنید که در مرحله ۳ به هر کدام از فاکتورها اختصاص داده‌اید. در نتیجه امتیاز وزنی هر یک از ترکیب‌های گزینه/ فاکتور را خواهید داشت.

مرحله ۵

در نهایت، امتیازات وزنی هر گزینه را جداگانه با هم جمع کنید. گزینه‌ای که بالاترین امتیاز را به دست می‌آورد برنده است.

اگر حس‌تان می‌گوید گزینه‌ای که بیشترین امتیاز را کسب کرده گزینه مناسبی نیست، به امتیازات و ضرائبی که به کار برده‌اید بیشتر فکر کنید. این شاید نشانه آن است که بعضی از فاکتورها از چیزی که در ابتدا فکر می‌کردید برای‌تان مهم‌تر هستند. همچنین، اگر گزینه‌ای در یکی از عوامل امتیاز بسیار پایینی دریافت کرده شاید بهتر باشد آن را به کلی حذف کنید.

مثال استفاده از تحلیل ماتریس چند شاخصه

مسئول تدارکات باید تأمین‌کننده‌ جدیدی برای مواد خام اولیه پیدا کند. او چهار گزینه دارد، فاکتورهایی که باید در نظر بگیرد به شرح زیر هستند:

  • هزینه.
  • کیفیت.
  • مکان.
  • قابلیت اطمینان.
  • گزینه‌های پرداختی.

ابتدا، او جدولی مانند جدول ۱ رسم می‌کند و به نسبت اهمیت هر فاکتوربه هر گزینه امتیاز می‌‌دهد:

جدول۱: مثال تحلیل ماتریس تصمیم‌گیری که با احتساب امتیاز غیروزنی نشان می‌‌دهد چطور هر تامین‌کننده هر کدام از فاکتورها را پوشش می‌دهد.

عوامل:هزینهکیفیتمکانقابلیت اطمینانگزینه‌های پرداختمجموع
ضرایب وزن‌دهی:      
تأمین‌کننده ۱۱۰۰۱۳ 
تأمین‌کننده ۲۰۳۲۲۱ 
تأمین‌کننده ۳۲۲۱۳۰ 
تأمین‌‌کننده ۴۲۳۳۳۰ 

سپس، ضرائب نسبی برای هر فاکتور را تخمین می‌زند، این ضرایب را در امتیازاتی که در جدول قبلی به هر یک از گزینه‌ها داده ضرب‌ می‌کند و آنها را با هم جمع می‌کند.

جدول ۲: مثال تحلیل ماتریس تصمیم‌گیری که با احتساب امتیاز وزنی نشان می‌‌دهد چطور هر تامین‌کننده هر کدام از فاکتورها را پوشش می‌دهد.

عوامل:هزینهکیفیتمکانقابلیت اطمینانگزینه‌های پرداختمجموع
ضریب:۴۵۱۲۳ 
تأمین‌کننده‌ ۱۴۰۰۲۹۱۵
تأمین ‌کننده ۲۰۱۵۲۴۳۲۴
تأمین‌کننده ۳۸۱۰۱۶۰۲۵
تأمین‌کننده ۴۸۱۵۳۶۰۳۲

بنابراین جدول به مسئول تدارکات نشان می‌‌دهد که تأمین‌کننده‌ی ۴، با اینکه در پرداخت انعطاف‌پذیری ندارد، بهترین گزینه است.

شما در تصمیم‌گیری‌های روزمره زندگی چقدر از روش‌های نظام‌مند کمک می‌گیرید؟ به نظر شما این ابزارهای تصمیم‌گیری فقط مناسب موقعیت‌های حرفه‌ای و مدیریتی است یا در مورد تصمیم‌های شخصی هم کاربرد دارد؟ اگر تجربه استفاده از این ابزارها را دارید، چه در جایگاه حرفه‌ای، چه در زندگی شخصی، خوب است آن را با ما و دیگر خوانندکان این مطلب در میان بگذارید.



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 235
برچسب ها :

تاريخ : | | نویسنده : سحر |

شرکت‌های معدودی به اندازه تسلا هم حقیر انگاشته شده‌اند و هم مورد تمجید قرار گرفته‌اند. زمانی که تسلا محصولی مانند سایبرتراک را عرضه می‌کند، واکنش‌ها معمولا ضد و نقیض است: منتقدین چنین محصولی را نشانه‌ای دیگر از اینکه ایلان ماسک درکی از جهان حقیقی ندارد و محکوم به شکست است می‌بینند، اما حامیان شروع به خرید می‌کنند - در واقع طی تنها یک ماه، تسلا شاهد ثبت ۲۰۰ هزار سفارش پیش‌خرید برای سایبرتراک بود. این را با فورد-۱۵۰ مقایسه کنید که پرفروش‌ترین اتومبیل سال ۲۰۱۸ بود و در آن سال اندکی بیشتر از ۱ میلیون واحد فروخت.

اختلاف نظرها را که کنار بگذاریم، هیچ شکی نیست که کمپانی تسلا توانسته صنعت اتومبیل‌سازی را به سمت تولید خودروهای الکتریکی سوق دهد و خود نیز به صورت مداوم به افزایش درآمد نسبت به قبل دست یافته است. در ابتدای سال ۲۰۲۰، تسلا از نظر بازگشت پول، رشد فروش و ارزش طولانی‌مدت سهام، بهترین عملکرد را در میان تمام کمپانی‌های اتومبیل‌سازی داشت. بنابراین بدون تردید، متدی در تسلا به کار گرفته شده که به نظر خیلی‌ها، دیوانگی مطلق به نظر می‌رسد.

در این مقاله به بررسی این پرداخته‌ایم که نوآوران چطور تکنولوژی‌های جدید خود را تجاری‌سازی می‌کنند و به مرور مصاحبه‌های انجام شده با ایلان ماسک، جی. بی. استرابل، هم‌موسس تسلا، و دیگر اعضای برجسته تیم این کمپانی می‌پردازیم. آنچه در این مقاله به آن پی می‌بریم اینست که زیر پوسته به ظاهر آشوب‌زده‌اش، استراتژی نوآوری تسلا -که روی تغییر دادن چشم‌انداز صنعت خودروسازی به صورت کل متمرکز است- درس‌هایی بزرگ برای مبتکران به همراه دارد. خصوصا از این نظر که چطور می‌توان نظر حامیان را به تنها یک ایده جلب کرد و چطور می‌توان تکنولوژی‌های تازه را به بازار آورد.

برای درک استراتژی تسلا، نخست باید دو رکن اصلی این کمپانی را از یکدیگر تفکیک کرد: حرکاتی مانند معرفی و عرضه سایبرتراک یا رودستر ۲ که باعث می‌شود سرتیتر خبرگزاری‌ها مال تسلا شود و قمارهای بزرگ روی اتومبیل‌های اصلی کمپانی مانند مدل‌های اس، اکس و ۳. این‌ها دو هدف متفاوت هستند که به دنبال خروجی متفاوت می‌گردند: به دست آوردن منابع لازم برای تجاری‌سازی در برابر تجاری‌سازی واقعی ایده. اما هر دو رکن قرار است یک هدف واحد را امکان‌پذیر کنند: آوردن ابداعات تازه به بازار.

 

 

 

بیایید کار را با نخستین بخش از این استراتژی آغاز کنیم. محصولاتی مانند سایبرتراک اساسا برای درآمدزایی ساخته نشده‌اند: این محصولات قرار است به جلب توجه‌ها بپردازند و اثبات کنند که تسلا یکی از نوآورترین کمپانی‌های جهان است، خصوصا با هدف اینکه تسلا قادر به جلب حمایت و سرمایه سهام‌داران باشد - این چیزی است که نام سرمایه نوآوری را برایش انتخاب می‌کنیم.

محصولاتی مانند سایبرتراک اساسا برای درآمدزایی ساخته نشده‌اند: این محصولات قرار است به جلب توجه‌ها بپردازند

محققان در جریان پژوهش‌های آکادمیک، مصاحبه با بیش از ۱۰۰ شخص نوآور و تحلیل‌های کمی و کیفی کمپانی‌های نوآور، به بررسی چگونگی دستیابی به سرمایه نوآوری پرداخته‌اند. سرمایه نوآوری از چهار فاکتور تشکیل می‌شود:

  1. هویت شما چیست - ظرفیت شما برای آینده‌نگری، حل مشکل به صورت خلاقانه و متقاعدسازی
  2. چه کسی را می‌شناسید - ارتباطات اجتماعی شما با افرادی که به منابع ارزشمند برای دست زدن به نوآوری دسترسی دارند
  3. چه کرده‌اید - سابقه کار شما و میزان شهرت‌تان در دست زدن به ابتکار عمل
  4. کارهایی که می‌کنید، توجه‌ها را به جلب کرده و به جذب اعتبار برای شما و ایده‌هایتان منجر می‌شود. سیاست‌مدارانی که سرمایه سیاسی دارند می‌توانند دیگران را به دنبال کردن اهداف مشابه به اهداف خود ترغیب کنند: به صورت مشابه،‌ رهبران کسب‌وکارهایی که سرمایه نوآوری دارند نیز می‌توانند منابع مورد نیاز برای شکفتن نوآوری‌ها را جذب کنند.

با بررسی رویکردهای کمپانی تسلا، متوجه می‌شویم که ایلان ماسک در ساخت سرمایه نوآوری و استفاده از آن برای به دست آوردن حامی برای ایده‌هایش نبوغ فراوان دارد. او نه‌تنها از موفقیت‌های پیشین خود با پی‌پل و اسپیس اکس در راستای به دست آوردن حامی برای پروژه‌های آتی خود استفاده می‌کند، بلکه از چیزی که نامش را «آمپلیفایرهای تاثیرگذاری» می‌گذاریم برای همراه کردن سهام‌داران با خود بهره می‌برد.

 

 

 

برای مثال وقتی ایلان ماسک روی استیج ایستاده و از سایبرتراک پرده برمی‌دارد، صرفا به صحبت درباره ایده‌ای جدید نمی‌پردازد، بلکه تحقق ایده را نیز در فرم فیزیکی به نمایش درمی‌آورد تا هرگونه منفی‌نگری را از بین ببرد. (او با پارک کردن موشک اسپیس اکس در مقابل موزه ملی هوا و فضا نیز چنین کاری کرد). او ضمنا با کاری مانند نمایش سایبرتراک در عمل، ایده خود را به رسانه‌های بزرگ مخابره می‌کند و بدین ترتیب، اشخاص ثالث هم شروع به صحبت راجع به کمپانی می‌کنند.

به صورت مشابه، وقتی ماسک در توییتی خطاب به ۲۸ میلیون فالوئر خود می‌نویسد که «رودستر شامل حدود ۱۰ رانشگر کوچک موشک است» و اضافه می‌کند که «شاید این رانشگرها باعث شوند تسلا به پرواز درآید»، در حال صحبت به شکلی جدی نیست.

وقتی ایلان ماسک روی استیج ایستاده و از سایبرتراک پرده برمی‌دارد، صرفا درباره ایده‌ای جدید صحبت نمی‌کند، بلکه تحقق ایده را نیز در فرم فیزیکی به نمایش درمی‌آورد

اما او دارد با بهره‌گیری از آمپلیفایرهای تاثیرگذاری، تصویری مثبت از تسلا می‌سازد: او مشغول مقایسه نوآوری جدید با برخی از نوآوری‌های موفقیت‌آمیز قبلی است یا در کمترین حالت، ارتباط میان آن‌ها را نشان می‌دهد. این مقایسه باعث می‌شود در ذهن مخاطب، ارتباطی میان برتری فنی تسلا و علم موشک برقرار شود. این تکنیک‌ها منجر به ساخت سرمایه نوآوری برای ماسک و تسلا می‌شوند تا بتوانند از حمایت سرمایه‌گذاران، مصرف‌کنندگان و کارمندان برخوردار شوند و چرخ‌های تسلا به گردش درآید.

اما تکلیف بخش دوم استراتژی تسلا چیست؟ یعنی اتومبیل‌هایی مانند مانند مدل اس و مدل اکس که در قالب محصولات اصلی کمپانی ظاهر می‌شوند و به بیشترین سرمایه‌گذاری نیاز دارند؟ این‌ها قمارهایی بزرگ هستند که قرار است یک صنعت را دگرگون کنند و نیازمند جلب توجه‌ها نه فقط به یک محصول واحد، بلکه تمام اکوسیستم محصولات هستند.

 

 

 

آنچه این استراتژی را حقیقتا منحصر به فرد می‌کند اینست که تسلا نه‌تنها به تولید اتومبیل‌های الکتریکی می‌پردازد، بلکه از یک معماری سخت‌افزار و نرم‌افزار جدید پرده برمی‌دارد. برای مثال یک اتومبیل تسلا، ویژگی‌های نرم‌افزاری بیشتری نسبت به اتومبیل‌های معمولی دارد و همه‌چیز پیرامون یک معماری نرم‌افزاری مرکزی بنا شده است. اگرچه تقریبا اکثر اتومبیل‌های سنتی امروزی نیز نرم‌افزار دارند، اما این جنبه از اتومبیل کمرنگ‌تر است و نرم‌افزارها نیز بر مبنای معماری کاملا متفاوتی کار می‌کنند که باعث می‌شود تقلید از به‌روزرسانی‌های نرم‌افزاری تسلا که عملکرد خودرو را بهینه‌تر می‌کنند دشوار گردد.

یک اتومبیل تسلا، ویژگی‌های نرم‌افزاری بیشتری نسبت به اتومبیل‌های معمولی دارد و همه‌چیز پیرامون یک معماری نرم‌افزاری مرکزی بنا شده است

معماری سخت‌افزاری تسلا -یک پک شامل باتری‌هایی در پایه، دو موتور الکتریکی (در جلو و عقب) و بدون جعبه دنده- باعث می‌شود این کمپانی از مزیت‌هایی در برابر اتومبیل‌های الکتریکی رقیب که بر مبنای معماری اتومبیل‌های سنتی ساخته شده‌اند برخوردار باشد: مزیت‌هایی مانند گرانیگاه پایین‌تر، تراکم انرژی بالاتر و مدیریت بهینه‌تر باتری. این یعنی در تمام موارد، تسلا قادر به کنار زدن رقبایی است که می‌خواهند با بهره‌گیری از اجزای معماری احتراق در یک اتومبیل قدیمی (مانند قرار دادن باتری‌ها در صندوق عقب به جای زیر دستگاه) به موفقیت برسند.

در ظاهر، تقلید از یک استراتژی و ساخت یک معماری جدید کاری آسان به نظر می‌رسد، اما تحقیقات قبلی نشان داده‌اند که چنین کاری اتفاقا بسیار دشوار است: چنین کاری وقت و تلاش زیادی می‌طلبد،‌ زیرا به معنای کنار گذاشتن روش‌های قدیمی به صورت تمام و کمال و توسعه قابلیت‌های تازه است. یکی از مدیران سابق یک شرکت بزرگ اتومبیل‌سازی که برای تهیه این مقاله با او مصاحبه شده می‌گوید: «چنین کاری برای ما سخت است، زیرا ما در طول تاریخ مهندسین مکانیک معرکه‌ای بوده‌ایم، نه مهندسین نرم‌افزار. اما لازم است که ما هم تبدیل به مهندسین نرم‌افزار شویم».

 

 

 

اکوسیستم استراتژی تسلا ضمنا در سطح سیستمی پیاده‌سازی می‌شود:‌ یعنی تسلا تمام اجزای مورد نیاز برای اینکه مصرف‌کنندگان شروع به استفاده از محصولاتش کنند را از نظر رد می‌کند. به همین خاطر است که این کمپانی شبکه‌ای از داک‌های شارژ اتومبیل‌هایش را در آمریکا ساخته.

عملکرد سریع باعث شد تسلا تنها اتومبیل الکتریکی باشد که می‌تواند مسافت‌هایی طولانی را بپیماید، زیرا زیرساخت لازم برای چنین کاری از پیش مهیا بود. اگر سایر تولیدکنندگان اتومبیل نیز در آینده شبکه داک‌های شارژ خود را بسازند، این مزیت از دست تسلا خواهد رفت. اما در برهه کنونی، تسلا است که دست بالا را دارد و اتفاقا می‌خواهد شبکه خود را با شبکه‌های از پیش موجود دیگر مانند EVgo ادغام کند.

تسلا تنها اتومبیل الکتریکی باشد که می‌تواند مسافت‌هایی طولانی را بپیماید، زیرا زیرساخت لازم برای چنین کاری از پیش مهیا بود

فارغ از اینکه نظرتان راجع به میزان موفقیت تسلا در آینده چیست، این کمپانی توانسته یک استراتژی چندبعدی و بسیار جالب توجه برای ایجاد تغییرات بنیادین در یک صنعت تدارک ببیند. استراتژی اصلی، المان‌هایی منحصر به فرد در هر سطح از اکوسیستم دارد: این شرکت معماری محصول را دگرگون کرده، دست به نوآوری‌هایی زده که رقبا حداقل فعلا از پیاده‌سازی آن‌ها عاجزند و محدودیت‌های سطح سیستمی که منجر به کند شدن روند رشد می‌شوند را کنار زده.

به صورت همزمان، این کمپانی رویکردی موثر در قبال ساخت سرمایه نوآوری در پیش گرفته تا بتواند به منابع و حمایت لازم برای تحقق ایده‌هایش دست پیدا کند. درحالی که ارزش بازار کمپانی حالا از ارزش بازار سه شرکت جنرال موتور، فورد و فیات کرایسلر به صورت کل بیشتر است، سرمایه‌گذاران در حال مشاهده پتانسیل‌های فراوان در آینده تسلا هستند. نوآوران باید از این رویکردها درس بگیرند.



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 280
برچسب ها :

تاريخ : | | نویسنده : سحر |